فاطمه شعبانی: اولین بار در سریال «اسکیپی کانگروی بوته زار» با شیوه تحصیل غیر حضوری و آموزش مجازی آشنا شدیم! سامی صاحب نوجوان اسکیپی در طول مدت سریال به واسطه شغل پدرش، که جنگلبانی بود، دور از شهر زندگی میکرد و درس هایش را از طریق تلویزیون یاد میگرفت.
آن روزها خیلی از ماها که حال مدرسه رفتن در سرمای زمستان و گرمای خردادماه نداشتیم به حال و روز سامی غبطه میخوردیم و آرزو میکردیم کاش میشد ما هم مثل سامی در خانه درس را بخوانیم! جنگ شهرها باعث شد آموزش از راه دور را از طریق تلویزیون تجربه کنیم؛ تااینکه اسفند ماه سال گذشته و با آمدن کرونا بحث آموزش مجازی به طور جدی مطرح شد. قریب به ۴ ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته است، اما این روزها کلاس اولیها و خانوادههایشان متوجه مسئله نگرانکنندهای شدهاند: پایه اولیها از طریق آموزش از راه دور، الفبا را به خوبی یاد نگرفتهاند و در آموزش سایر درسها و فهم مطالب، با مشکلات عدیدهای روبه رو هستند؟! خیلی از بچهها و خانوادهها از ته دل آرزو میکنند که دوباره مدرسه باز شود و پشت نیمکتهای مدرسه درس را یاد بگیرند! اینبار «کم سواد شدن بچهها درآموزش مجازی» را بررسی کردیم.
معلم بازی
«مهشید پرتوی» معلم بازنشسته باوجودی که خودش تدریس نمیکند، اما به خاطر نوه کلاس اولی اش با مشکلات آموزش مجازی آشناست میگوید: «به دلیل شغل دخترم، نوه ام خیلی وقتها منزل ماست، من شاهدم که چطوری از طریق مجازی درس میخواند. این روزها مدام یاد مرحوم استاد حسن نیرزاده میافتم؛ اوایل دهه ۶۰ یک برنامه تلویزیونی داشت به اسم: «بر و بچههای پشت پنجره» که مرحوم استاد نیززاده لباس روستایی میپوشید و با تکهای چوب و تکهای گچ به بچههای کلاس اول الفبا یاد میداد. باید قبول کنیم در آموزش مجازی بچهها در خوشبینانهترین حالت ۳۰ یا ۴۰درصد از مطالب را میفهمند. محتوای درسی و شیوه آموزشی تغییر کرده است و بسیاری از پدر و مادرها نمیتوانند مثل سابق به بچهها درس بدهند. شاید اگر شرایط طوری بود که بچهها لااقل هفتهای یکبار به مدرسه میرفتند و درسها را حضوری یاد میگرفتند خیلی بهتر بود. هرچند دختر من که پرستار است، مستقیما با بیماران کرونایی ارتباط دارد، به هیچ عنوان راضی به آموزش حضوری فرزندش نیست و معتقد است نهایت بچه اش سال بعد این پایه را تکرار میکند و اگر یکسال دیرتر دیپلم بگیرد اتفاقی نمیافتد بهتر از این است که جانش به خطر بیفتد!».
پایه ضعیف
امسال علاوه بر بچهها و خانواده ها، آموزگاران مقطع ابتدایی خصوصا پایه اول با چالشهای زیادی روبرو هستند. مریم موسوی با ۱۸ سال سابقه کار معلم پایه اول ابتدایی است میگوید: «هرسال اول مهر مواجه میشدیم با دانش آموزانی که جداشدن از مادر برای چند ساعت برایشان خیلی سخت بود. بچههایی که مهد وپیش دبستانی نرفته بودند خیلی وقت ما را میگرفتند تا یاد بگیرند چطوری ۴۵ دقیقه روی صندلی بنشینند!. امسال با آموزش مجازی این مسائل حذف شده، اما مشکل این است که بچهها تصوری از کلاس درس و مدرسه و همکلاسی ندارند. والدین به من پیام میدهند که ما چطوری بچه را چند ساعت پای گوشی بنشانیم تا به درس گوش بدهند؟. از همه بدتر اینکه گاهی خانواده به جای بچه تکالیف را انجام میدهد وما نمیتوانیم درست کنترل کنیم. من از همکاران پایه دوم میشنوم بچههایی که پارسال پایه اول بودند و نصف سال را به دلیل آلودگی هوا و بعد ازآن کرونا، تعطیل و با آموزش مجازی بسیاری از حروف را یاد گرفتند، هنوز در شناخت حروف الفبا مشکل دارند و نوشتن آنها اصلا خوب نیست؟!. الفبا پایه درسی بچه هاست و اگر پایه بچهها ضعیف باشد این بچهها در سالهای بعد دچار مشکلات عدیدهای میشوند».
لطمه به فرایند رشد«مرضیه حسین زاده» کارشناس آموزش ابتدایی با اشاره به اینکه آموزش مجازی هم برای کادر آموزشی و هم برای بچهها و خانوادهها مشکلاتی در پی داشت میگوید: «معلم زمانی که حضوری درس میدهد یادگیری را از چهره بچه میفهمد. در آموزش مجازی معلم دانش آموز را نمیبیند و آن ارتباط متقابل برقرار نمیشود. از همه بدتر اینکه گاهی بچهها لزومی بریادگرفتن درس نمیبینند؟! زمانی که ما پرسش و پاسخ داشتیم اغلب دانش آموزان جوابها را عینا از روی کتاب میخواندند البته آنها که زبلتر بودند جملهها را پس و پیش میکردند؟! حتی وقتی با آنها صحبت میکردیم زیر بار نمیرفتند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای امتحانات پایان ترم امتحانات را به صورت لایو و زنده برگزار کنیم! آنجا بود که مشخص شد کی درس خوانده یا نخوانده است! متاسفانه خیلی از بچه ها چیزی بلد نبودند و معلوم بود در طول سال لای کتاب را باز نکرده اند؟!. سال قبل نصف سال تحصیلی رفته بود وما روی بچهها شناخت کافی داشتیم. بچه ها هم، چون اطمینان نداشتند که امتحان غیرحضوری است تمام تلاششان را میکردند و، اما امسال بچهها خیالشان راحت بود. اگر سال دیگر به همین منوال باشد باید فکری به حال بچهها کرد. خصوصا در پایه اول که معلم مداد دست گرفتن و نوشتن را یاد بچه میدهد اگر شده ۱۰ نفر ۱۰ نفر سرکلاس بروند باید آموزش حضوری باشد.»
حسین زاده درباره تکرار پایه نظرش این است: «به نظر من بچهای که چیزی بلد نیست چرا به کلاس بالاتر برود؟ خصوصا پایه اول که هنوز الفبا را یادنگرفته است. اما مشکل این است که خیلی از خانواده ها، اینطور فکر نمیکنند. آنها برایشان مهم است فامیل چی میگویند! اما درحقیقت چیزی که اهمیت دارد یادگیری است نه حرف دیگران. ناگفته نماند تکرار پایه برای بچهها زیاد خوشایند نیست و قطعا دچار پایین آمدن اعتمادبهنفس آنها میشود.»
این کارشناس ادامه میدهد: «جدا از مسائل آموزشی، بچه ها در مساءل ارتباطی و تربیتی هم در آموزش مجازی لطمه میبینند. اینکه بچهها مثل سابق با همسن و سالهای خود و ارتباط ندارند رشد اجتماعی آنها کامل نمیشود. چون رشد اجتماعی بچه ها از طریق ارتباط و گفتگو با همدیگر به وجود میآید.»
سخن آخرتعارف که نداریم زنگ خطر کمسوادی و بیسوادی یک نسل به صدا درآمده است و مدیران مدارس، معلمان وخانوادهها این قضیه را گوشزد میکنند. برای دانشآموزی که هنوز وارد مدرسه نشده تصور اینکه بخواهیم آموزش حروف الفبا و خواندن و نوشتن را به او از طریق گوشی و تبلت یاد بدهیم، دور از ذهن است. کودکان معمولا در سنی هستند که با نظارت و هدایت معلم درسها را یاد میگیرند و به همینخاطر فضای مجازی برای آنها نمیتواند مؤثر باشد. همه میدانیم که پایه اول، اصل و اساس یادگیری است و اگر دانشآموز نتواند تسلط کامل را بر حروف الفبا پیدا و مهارتهای خواندن و نوشتن را کسب کند، همه یادگیریهای بعدی او تحت الشعاع قرار میگیرد و امکان افت تحصیلیاش خیلی پررنگ میشود؛ لذا امسال باید به همدیگر کمک کنیم؛ قرار نیست در برابر همدیگر جبهه بگیریم باید کمک کنیم تا سال تحصیلی را با کمترین آسیب و بیشترین بازدهی به پایان برسانیم شاید سال بعد با مهار کرونا کارشناسان راه چارهای برای جبران این افت آموزشی بیندیشند.